تا سرنزدی سکوت بلبل نشکست ………. لبخند بزن که قیمت گل نشکست
پیوند زدم دل به تو سالی که گذشت ………. صد شکر که از مهر تو این پل نشکست
*
ما چون کویر تشنه و باران ندیده ایم ………. در ابتدای عشق به پایان رسیده ایم
در فصل بی محبت و در قحطی وفا ………. طعم جفا زیاد ز یارن چشیده ایم
*
در آرزوی من بود یک لحظه با تو باشم ………. یک لحظه با تو بودن عمریست با سعادت
*
هر شب از وصل تو درسر کیسه ای میدوختیم ………. صبح بازار حقیقت کیسه را بفروختیم
*
هیچ دانی نازنینم می توانی ………. راحت اسرار سعادت را بدانی
رمز خوشبختی انسان نسیت جز این ………. مهربانی ، مهربانی ، مهربانی
*
پیمان ز ازل نبسته بهتر ………. پیوند چنین گسسته بهتر
با اینهمه بی وفائی از تو ………. عهد من و تو شکسته بهتر
*
ما دل زجهان وآنچه درو هست بریدیم ………. تا وصف تو کردند چنین دست بریدیم
دنبال تو وصل تو بسیار دویدیم ………. امید وصال تو چو بشکست بریدیم
*
من چو نااهل شدم از تو بریدم تو چرا ؟ ………. بیخود از بام نگاه تو پریدم تو چرا ؟
لحظه ای هم که دکان دلمان جنسی داشت ………. من مغرور متاعی نخریدم تو چرا ؟
*
در قمار دوستی ما باختیم ………. بی توکل تاس عشق انداختیم
مهر تو خورشید عالمتاب بود ………. فرق خوبی از بدی نشناختیم
شام نامهری تو کوتاه بود ………. ما از آن شبهای یلدا ساختیم
*
یار من دوش دلش سرزده دریا زد و رفت ………. دست در دست من اما گپ فردا زد و رفت
قصه ای بود میان من و یارو دل شب ………. پشت پا بر من و عشق و شب یلدا زدو رفت
*
جز دو چیز از زندگی من مابقی را باختم ………. گاه با تنهائی خود گاه با غم ساختم
*
عشق من روی تو بود و آرزویم وصل تو ………. دست بر نقشت مزن من اینچنین میخواهمت
*
اخم تو را به خنده دشمن نمیدهم ………. سنگ دلت طلاست به معدن نمیدهم
*
به کوله بار زندگی مرا بجز گناه نیست ………. گمان کنم کسی چو من ز شرم روسیاه نیست
هزار بار توبه راشکسته ام خدا ببخش ………. جز آستان درگهت برای من پناه نیست
*
شاید نتوان حس مرا با تو نوشت ………. چو بی تو جهنمم ولی با تو بهشت
دانی که چرا من به تو وابسته شدم ………. آن روز خدا خاک مرا با تو سرشت
*
یا رب این تقدیر عجب پیچیده است ………. فصلها را نامرتب چیده است
راوی ما چون به خواب افتاده است ………. از کتاب ما شباب افتاده است
*
درسینه ما عشق تو مستوری نیست ………. نزدیک نشیته ایم و منظوری نیست
با ما بنشین اگر که مستی خواهی ………. چون باده ما باده انگوری نیست
13.65796
نظرات شما عزیزان: