درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 59
بازدید کل : 58710
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



an lang="en-us"> bahar22

كد پرواز پرندگان

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

استخاره با قرآن کریم
دریافت کد استخاره آنلاین

دریافت کد جملات شریعتی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جست و جوی گوگلscript language="javascript" type="text/javascript" src="http://night-skin.com/light/js/light09.js">
سرویس چت روم


کد شمارش معکوس سال نو

اجتمایی




 

افراد خجالتی,خجالت کشیدن,خجالتی بودن

متاسفانه افراد خجالتی بسیاری از موقعیت های خوب زندگی خود را صرفا به دلیل آنکه خجالتی هستند از دست می دهند. ممکن است یک فرصت شغلی یا فرصت آشنایی با افراد جذاب را از دست بدهند یا نتوانند در مقابل دیگران از خود دفاع کنند.

خجالت کشیدن
اگر شما هم یکی از میلیون‌ها نفری هستید که با خجالت و کمبود اعتماد به نفس روبرو هستند، تایید می‌کنید که این ویژگی رفتاری بر سطوح مختلف زندگی شما تاثیر می‌گذارد، بخصوص هنگامی که با دیگران تعامل برقرار می‌کنید.

خجالتی بودن و کمرویی یک عیب و اشکال نیست یک عارضه است از رخ دادهای قدیم که ایجاد یک حس سرخوردگی و بی‌انگیزگی شده و در فرد حالت یاس و خستگی روحی غالب گشته است که با تمرین و مخصوصا ورزش می‌توان اعتماد به نفس خود را دوباره بالا برد ولی توجه باید داشت که باید برنامه داشت و از انجام کارهای هیجانی و غیر اصولی خودداری کرد تا به شکست نیانجامد و بد‌تر ایجاد حس منفی و افسردگی نماید.

اگر دوست دارید بر خجالتتان چیره شوید، گام‌های زیر را دنبال کنید؛ فقط باید قول دهید که هنگام اجرای این راهکارها، با یکی دو شکست، میدان را خالی نکنید زیرا تسلط بر تکنیک‌های ضدخجالت و کسب مهارت‌های معاشرتی، مثل کسب سایر مهارت‌ها، نیازمند پشتکار و تمرین مداوم است. به همین سادگی!

-تظاهر کنید که خجالتی نیستید. بعضی اوقات لازم است تظاهر کنید که احساس راحتی می‌کنید تا اینکه آهسته آهسته اعتماد به نفس خود را به دست آورید. اما این کار چگونه ممکن است؟ بهترین راه این است که به رستوران یا فروشگاهی بروید که با آن آشنا نیستید. چون افرادی که در آنجا هستند شما را نمی‌شناسند، می‌توانید هر طوری که دوست دارید رفتار کنید. قبل از اینکه از خانه خارج شوید، از خودتان بپرسید که شخصیت جدید شما چگونه رفتار خواهد کرد. آسان‌ترین راه چیست؟ وقتی به سوپرمارکت می‌روید برای چند لحظه با فروشنده ارتباط برقرار کنید، یک مکالمه کوتاه داشته باشید و حتی با او شوخی کنید.

-زبان بدنتان را تغییر دهید. (ظاهر افراد نشان دهنده بخشی از شخصیت آنهاست) اکثر خجالتی‌ها سرشان را پایین می‌اندازند، به زمین نگاه می‌کنند، قوز می‌کنند و دست‌هایشان را در جیب قرار می‌دهند. سعی کنید زبان بدنتان را تغییر دهید. تماس چشمی برقرار کنید، هنگام راه رفتن به بالا نگاه کنید، به روشنی و با قاطعیت صحبت کنید، وقتی صحبت می‌کنید دست‌هایتان را حرکت دهید، وقتی با شما حرف می‌زنند سر تکان دهید و صاف بایستید. این کار به تمرین نیاز دارد بنابراین کار خود را با کسانی شروع کنید که آن‌ها را می‌شناسید و با آن‌ها احساس راحتی می‌کنید.

- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن‌ترین و با اعتماد به نفس‌ترین آدم‌هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می‌گیرند. شما دلتان می‌خواهد وقتی به یک جمع وارد می‌شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ همهء این‌ها را می‌توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همهء ما آدم‌ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرین‌های مکرر این چنینی، ناخودآگاه‌تان را به‌‌ همان سمتی می‌برد که بیشتر تمرینش را می‌کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دلتان می‌خواهد.

 -روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد.

افراد خجالتی,خجالت کشیدن,خجالتی بودن

-از دیگران یاد بگیرید. وقتی با کسی روبرو می‌شوید که برون گرا، اجتماعی و خوش سر و زبان است، به طرز رفتار، گفتار و حرکات بدنش توجه کنید. چهره او هنگام صحبت کردن چه حالاتی دارد؟ چگونه عقاید و تفکراتش را منتقل می‌کند؟ سعی کنید بعضی از این نکات را در زندگی خود پیاده کنید. لازم نیست کسی را الگوی خود قرار دهید یا از او تقلید کنید، ولی توجه به رفتار دیگران به شما کمک خواهد کرد تا روش خاص خود را پیدا کنید.

آنچه در بالا گفته شد به شما کمک می‌کند تا بر خجالت خود غلبه کنید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. فراموش نکنید که قرار نیست معجزه اتفاق بیفتد و همه چیز یک شبه درست شود، ولی اگر از اراده کافی برخوردار باشید و نکات بالا را هر روز اجرا کنید، کم کم خواهید دید که خجالتتان ناپدید شده است.

- شکست‌‌هایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت‌های ضد خجالت تلاش می‌کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست‌هایی هم در سر راه‌تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بار‌ها و بار‌ها در مسیر تلاش‌‌هایشان شکست خورده‌اند؛ اما دست از کار نکشیده‌اند.

این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن‌ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن‌ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری‌ها و مشکلات دیگر زندگی‌اش فکر می‌کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و... به هر حال، سعی کنید از هر شکستتان، مثل نابغه‌ها، درس تازه‌ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین‌های بعدی به کار ببندید.

-خوش بینی را تمرین کنید. بسیاری از خجالتی‌ها نسبت به زندگی و سایر افراد نگاهی بدبینانه دارند. ممکن است کارتان را دوست داشته باشید ولی از برقراری ارتباط با دیگران خوشان نیاید. ممکن است نسبت به کسانی که از شما خوشحال‌تر یا موفق ترند دید بدی داشته باشید. مطمئنا آن ابر خاکستری بدبینی که با خود به هرکجا می‌برید، به عزت نفستان صدمه خواهد زد. می‌گنا دات آی آر. پس دیدگاه‌ها و تفکرات منفی را کنار بگذارید و خوش بین باشید. به زودی در می‌یابید که وقتی نسبت به دیگران و دنیای اطرافتان دید مثبت تری داشته باشید، اعتماد به نفستان بیشتر خواهد شد.

 

حرف آخر
انجام دادن تمرین‌هایی که از آن‌ها حرف می‌زنیم، به عهدهء خودتان است، نه دیگران.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی می‌کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی‌آید. آدم‌ها ذاتشان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می‌آید. به مهارت‌های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص می‌گذارید خیلی زود‌تر به نتیجه می‌رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی‌های جمع، تعریف‌های به جا و … هم همین طور.

به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هر چه سخت‌تر به دست بیاورید، سخت‌تر از دست می‌دهید.



شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, :: 18:43 ::  نويسنده : مهدی

قوه خلاق هستیم  تنها باورهای غلطی درباره خود و دیگران داریم که مثل قفل هایی ذهن ما را محدود می کنند وقت آن رسیده که این موانع را دور بریزید، فقط کمی تلاش و پشتکار لازم دارید .

حدس زدن ادامه سریال های تلویزیونی ، صحبت کردن با همکاران درباره مشکل یکی از مشتریها و یا درک معنی برخی از کنایه های فیلم ها ، گرچه به نظر اتفاق تازه ای نمی آید اما کلیه این مثال ها جزو مواردی هستند که باعث می شوند خلاقیت شما تحریک شود و همانند ماهیچه های بدن ، هرچقدر بیشتر از قوه تخیل خود استفاده کنید ، آن را قویتر می کنید. این کار را در هر جایی انجام می دهید در منزل ، سرکار و در موقعیت های اجتماعی. بیشتر افراد تصور غلطی درباره " خلاق بودن" دارند و همین امر باعث می شود که نتوانند این امر بالقوه را به فعل برسانند. در ادامه ما شما را با 6 تصور غلط درباره خلاقیت آشنا می کنیم و به شما یاد می دهیم که چطور از قوه تصویرسازی ذهنی خود استفاده کنید.

اشتباه 1: من خلاق نیستم.
آیا با شنیدن کلمه خلاقیت به جای اینکه چیزی به شما الهام شود،چهارستون بدنتان به لرزه می افتد ؟ این مساله به معنی فقدان تصویر سازی در شما نمی باشد، تنها به این دلیل است که جایی آنرا مخفی نگه داشته اید. به گفته دیوید گلدشتاین مشاور و همکار نویسنده کتاب "Creative you" ( کتابی که در جستجوی ارتباط بین خلاقیت و شخصیت فرد می پردازد)، هر کسی می تواند خلاق باشد ، اما واقعیت این است که قوه تصویر سازی بسیاری از افراد در ابتدای کودکی خاموش می شود. برای مثال ، یک کودک 5 ساله آسمان را به رنگ بنفش نقاشی می کند چراکه فکر می کند زیباست، اما اگر کسی نقاشی اش را به باد انتقاد گرفته و مسخره کند، او دیگر به انگیزه و خلاقیت درونی خود اعتماد نمی کند."
خوشبختانه ، برای بسیاری از ما که از دوران مدرسه هنوز واهمه داریم ، خلاقیت فقط در نقاشی کشیدن و یا نمره کامل گرفتن از معلم نقاشی خلاصه نمی شود.

خلاقیت درون,قوه تخیل,تحریک  خلاقیت

اشتباه 2: خلاقیت=هنر
شناخت خلاقیت های ذاتی ، اولین گام در رشد آن است. به گفته گلدشتاین اینکه شاعر یا نقاش نیستید، دلیل نمی شود که خلاق نباشید. آیا شما می توانید در جلسات شرکای کاری مثل حرفه ای ها خوب صحبت کنید؟ آیا به نظر می رسد که همیشه می دانید در موقعیتی که دیگران حرفی برای گفتن ندارند حرف درست را بزنید؟ پس شما نیز در زمینه ارتباط با دیگران خلاقیت دارید.شاید شما هم همانند مربی باشگاه دارای این قابلیت باشید که یک ورزش جالب و مفید را بوجود آورید. این هم نوعی خلاقیت است. شاید هم از فیلم های سه بعدی لذت می برید ، در اینصورت می توانید یک وبلاگ ایجاد کرده و درباره یک موضوع تخیلی مطلب بنویسید.

 

اشتباه 3: خلاقیت بیهوده و بی معناست
وقتی در حال غرق شدن هستید باید در جریان آب شنا کنید نه در آسمان. استراحت دادن به ذهن وقتی که در گیر یک مساله گیج کننده هستید باعث می شود که زمانی که سر کار خود بر میگردید راه حل های فراوانی به فکر شما خطورکند. مطالعات نشان داده اند که خلاق بودن ارتباط مستقیمی با آزاد بودن فکر، سلامت عاطفی و جسمی ، اعتمادبنفس و حتی خواب کافی دارد.

اشتباه 4: بعضی ها ذاتا خلاقند بعضی های دیگر نه!
"هر کسی سبک و روش خودش را دارد "به گفته گلدشتاین خلاقیت باتوجه به تفاوت شخصیت در افراد ، متفاوت است. یکی از عوامل مهمی که روی خلاقیت تاثیر زیادی دارد درون گرایی در مقابل برونگرایی می باشد.فرد برونگرا با تعامل بهترین نوآوری ها را دارد در حالیکه فرد درونگرا بوسیله بازتاب آرام خود نوآوری می کند. اگر شما بشدت برون گرا هستید ، یعنی وقتی که با دوستان خود صحبت می کنید از خلاقیت خود استفاده می کنید نه وقتی که در ماشین خود تنها هستید. ولی اگر فردی درونگرا باشید ، وقتی که با مساله ای روبرو می شوید در همان لحظه چیز خاصی به ذهنتان نمی رسد ولی مثلا وقتی که صبح فردا در حال دوش گرفتن هستید یک راه حل فوق العاده سراغتان می آید. دانستن " زمان" خلاقیت مثل این است که ضربه ای به شما وارد شود و ذهنتان را روشن کند. برای فهمیدن اینکه درونگرا هستید یا برونگرا می توانید از تست هایی که در این رابطه موجود است بعنوان نخستین گام برای هدایت جرقه های ذهنی خود استفاده نمایید.

خلاقیت درون,قوه تخیل,تحریک  خلاقیت

اشتباه 5: من برای فعالیتهای خلاقانه وقت ندارم.
ممکن است تحت تاثیر هنرمندان ، نویسندگان یا کارگردانان مختلف قرار بگیرید. وقتی که می شنوید یا می بینید که چقدر زمان برای کار خود وقت می گذارند مثلا نویسنده ای 5 ساعت در روز یا کارگردانی 10 سال روی اولین پروژه کارگردانی خود وقت می گذارد احساس فلج شدن می کنید. زمانی که یک هنرمند برای یک پروژه می گذارد شاید " خلاقیت" را برای مردم عادی امری وقت گیر نشان دهد اما شما می توانید خلاقیت خود را فقط در عرض چند دقیقه بالاببرید. و این به نوبه خود باعث می شود که ظرفیت شما به همراه لذت و ابراز وجود شما بیشتر شود. روزی یک عکس گرفتن و یا نوشتن یک صفحه داستان در یک هفته هم جزو خلاقیت شما به حساب می آید. استفاده از چنین روشهایی بدون در نظر گرفتن خوبی یا بدی آن برایتان لذت بهمراه خواهد داشت.
اگر می توانید هر روز صبح بنشینید و 5 صفحه بنویسید ، به هربهانه ای که شده این کار را انجام دهید. اما اگر ترجیح می دهید که فقط چند خطی را در دفتر روزانه خود بنویسید آنهم وقتی که کاملا حس نوشتن داشتید چیزی از تعهدتان کم نمی کند.

اشتباه 6: خلاقیت یعنی کاری انجام دهید.
تماشای فیلم ، خواندن کتاب یا در نهایت تماشای سریال " breaking bad" از ابتدا شاید بنظر وقت گذراندن باشد اما هر کدام آنها نیز می تواند به نوعی خلاقانه تلقی شود اگر با نیتی همراه باشد. به جای اینکه فقط به تلویزیون زل بزنید، در مورد اتفاقاتی که در فیلم یا کتاب می افتد فکر کنید و در موردش از خودتان سوال بپرسید مثلا چرا کارگردان از این نما فیلم گرفته یا منظور شخصیت داستان از گفتن جملات شکسپیر چه بود؟ هدف هر پروژه خلاقانه ای گفتن چیزی است ، بنابراین سوال کردن درباره یک چنین پروژه هایی کمک می کند که بفهمید چه جوابی را باید به خودتان بدهید.



شنبه 12 بهمن 1392برچسب:, :: 18:38 ::  نويسنده : مهدی